معنی zamiatać - جستجوی لغت در جدول جو
zamiatać
جاروب کردن، درونگرایی
ادامه...
جاروب کَردَن، دَرونگِرایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
pamiętać
به یاد آوردن، به یاد ماندنی
ادامه...
بِه یاد آوَردَن، بِه یاد ماندَنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
zamrażać
یخ زدن، منجمد شده، منجمد کردن، منحرف
ادامه...
یَخ زَدَن، مُنجَمِد شُدِه، مُنجَمِد کَردَن، مُنحَرِف
دیکشنری لهستانی به فارسی
zamiana
جابجایی، رگ به رگ شدن
ادامه...
جابِجایی، رَگ بِه رَگ شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی