معنی zamiana
zamiana
جابجایی، رگ به رگ شدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zamiana
zmiana
zmiana
تَغییر، تَبدیل، تَغییرِ رِنگ
دیکشنری لهستانی به فارسی
zamiatać
zamiatać
جاروب کَردَن، دَرونگِرایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
zmiany
zmiany
تَغییرات، اِصلاح
دیکشنری لهستانی به فارسی
lamina
lamina
لَمینِت کَردَن، لَمینِت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
zamani
zamani
قَدیمی، دَر گُذَشتِه، مَنسوخ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
zaman
zaman
زَمان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی