معنی yakan - جستجوی لغت در جدول جو
yakan
سوزان، سوزاندن
ادامه...
سوزان، سوزاندَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kelayakan kredit
اعتبار مالی، شایستگی اعتباری
ادامه...
اِعتِبار مالی، شایِستِگی اِعتِباری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merayakan
جشن گرفتن
ادامه...
جَشن گِرِفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberdayakan
توانا کردن، توانمندسازی
ادامه...
تَوانا کَردَن، تَوانمَندسازی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membahayakan
در معرض خطر قرار دادن، به خطر انداختن
ادامه...
دَر مَعرِضِ خَطَر قَرار دادَن، بِه خَطَر اَنداختَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ketidaklayakan
عدم واجد شرایط بودن، بی لیاقتی، غیرعملی بودن، نابایستگی
ادامه...
عَدَمِ واجِد شَرایط بودَن، بی لِیاقَتی، غِیرِعَمَلی بودَن، نابایِستِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelayakan
قابلیّت قبول، واجد شرایط بودن، لیاقت، صلاحیّت، امکان پذیری، شایستگی، کارایی، ارزشمندی
ادامه...
قابِلیَّتِ قَبول، واجِد شَرایِط بودَن، لِیاقَت، صَلاحیَّت، اِمکان پَذیری، شایِستِگی، کارایی، اَرزِشمَندی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelayakan bank
قابلیت سوددهی، قابلیت بانکداری
ادامه...
قابِلِیَت سوددِهی، قابِلِیَت بانکداری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelayakan berita
ارزش خبری
ادامه...
اَرزِش خَبَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelayakan berlayar
قابلیت کشتیرانی، دریانوردی
ادامه...
قابِلِیَت کِشتیرانی، دَریانَوَردی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelayakan dihukum
قابلیّت سرزنش، شایستگی مجازات
ادامه...
قابِلیَّتِ سَرزَنِش، شایِستِگی مُجازات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelayakan negosiasi
قابلیّت مذاکره، امکان سنجی مذاکرات
ادامه...
قابِلیَّتِ مُذاکِرِه، اِمکان سَنجی مُذاکِرات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
makan
خوردن، بخور
ادامه...
خُوردَن، بُخُور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelayakan pemilu
قابلیّت انتخاب، صلاحیّت انتخاباتی
ادامه...
قابِلیَّتِ اِنتِخاب، صَلاحیَّت اِنتِخاباتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelayakan pujian
ستودنی بودن، اعتبار
ادامه...
سُتودِنی بودَن، اِعتِبار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kebanyakan kata
پرگویی، اکثر کلمات
ادامه...
پُرگویی، اَکثَر کَلَمات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menanyakan
پرس و جو کردن، بپرسید
ادامه...
پُرس و جو کَردَن، بِپُرسید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mempercayakan
اعتماد کردن، سپردن، واگذار کردن
ادامه...
اعتِماد کَردَن، سِپُردَن، واگُذار کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membudayakan
مدنی کردن، متمدّن کردن
ادامه...
مَدَنی کَردَن، مُتِمَدِّن کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
yakın
نزدیک، بستن، قریب، مجاور
ادامه...
نَزدیک، بَستَن، قَریب، مُجاوِر
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
yalan
دروغ، دروغ بگو
ادامه...
دُروغ، دُروغ بِگو
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
yanan
سوزان، سوزاندن
ادامه...
سوزان، سوزاندَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
yakin
مطمئن، معیّن
ادامه...
مُطمَئِن، مُعَیَّن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak dipertanyakan
غیر سؤال شده، سؤال نشده
ادامه...
غِیرِ سُؤال شُدِه، سُؤال نَشُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی