meratakan meratakan هَموار کَردَن، صاف کَردَن، هَمسَطح کَردَن، جَمع آوَری کَردَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelayakan kelayakan قابِلیَّتِ قَبول، واجِد شَرایِط بودَن، لِیاقَت، صَلاحیَّت، اِمکان پَذیری، شایِستِگی، کارایی، اَرزِشمَندی دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meragukan meragukan بی اِعتِمادی کَردَن، مَشکوک، شَک کَردَن، شَک بَراَنگیز، شَکّاک دیکشنری اندونزیایی به فارسی