جدول جو
جدول جو

معنی wąchać - جستجوی لغت در جدول جو

wąchać
بوییدن، بو، بو کردن، بودن، بی حوصله
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

استنشاق کردن، استنشاقی، آسپیره کردن، سنگفرش کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
عطسه زدن، به صورت گذشته نگر
دیکشنری لهستانی به فارسی
دوست داشتن، جذّاب
دیکشنری لهستانی به فارسی
هل دادن، صنایع دستی، فشار دهید
دیکشنری لهستانی به فارسی
فیلتر کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی