معنی wąchać
wąchać
بوییدن، بو، بو کردن، بودن، بی حوصله
دیکشنری لهستانی به فارسی
⚡ جستجوی واژه " wąchać " در سایر فرهنگهای لغت و دائره المعارفهای جدول جو ...