معنی wiążący - جستجوی لغت در جدول جو
wiążący
الزامی، واجب
ادامه...
اِلزامی، وَاجِب
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wiążąco
به طور الزام آور، الٰهی
ادامه...
بِه طُورِ اِلزام آوَر، اِلٰهی
دیکشنری لهستانی به فارسی
wiszący
آویزان، افتادگی
ادامه...
آویزان، اُفتادِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
wiodący
پیشرو، پیشگام باشید، رهبر
ادامه...
پیشرو، پیشگام باشید، رَهبَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
bieżący
جاری، جریان
ادامه...
جاری، جَریان
دیکشنری لهستانی به فارسی