جدول جو
جدول جو

معنی wiązać - جستجوی لغت در جدول جو

wiązać
بستن به، بسته، بستن، بسته بندی کنید، باند زدن، مشخّص شده است
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

رشته کردن، مستعد رشوه
دیکشنری لهستانی به فارسی
آویزان شدن، تعلیق کند
دیکشنری لهستانی به فارسی
ادای احترام کردن، بیان کردن، سلام دادن، خوش آمدید، خوش آمد گفتن، مهمان نواز
دیکشنری لهستانی به فارسی
لیسیدن، مأموریّت
دیکشنری لهستانی به فارسی
کپّه کردن، کلون
دیکشنری لهستانی به فارسی
متعلّق بودن، درگیر
دیکشنری لهستانی به فارسی