معنی wadliwie - جستجوی لغت در جدول جو
wadliwie
به طور معیوب، با غرور
ادامه...
بِه طُورِ مَعیوب، با غُرور
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wrażliwie
آسیب پذیرانه، حسّاسیّت به خطا، حسّاسانه، حسّاسیّت زدایی
ادامه...
آسیب پَذیرانِه، حَسّاسِیَّت بِه خَطا، حَسّاسانِه، حَسّاسیَّت زُدایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
zjadliwie
به طور زهرآگین، گریم کردن، به شدّت انتقاد آمیز، وحشیانه
ادامه...
بِه طُورِ زَهرآگین، گِریم کَردَن، بِه شِدَّت اِنتِقاد آمیز، وَحشیانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
wadliwy
عیب دار، اشکال، پرنقص، با اشتیاق، معیوب، مغرور
ادامه...
عِیب دار، اِشکال، پُرنَقص، با اِشتیاق، مَعیوب، مَغرور
دیکشنری لهستانی به فارسی