معنی uomo - جستجوی لغت در جدول جو
uomo
مرد بودن، مرد
ادامه...
مَرد بودَن، مَرد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
romo
کند، کسل کننده
ادامه...
کُند، کِسِل کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
uozo
زوال، پوسیدگی
ادامه...
زَوال، پوسیدِگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ukomo
بی پایانی، محدود کردن، فانی بودن، محدودکنندگی
ادامه...
بی پایانی، مَحدود کَردَن، فانی بودَن، مَحدودکُنَندِگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی