معنی uomo
uomo
مرد بودن، مرد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
واژههای مرتبط با uomo
romo
romo
کُند، کِسِل کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
uozo
uozo
زَوال، پوسیدِگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ukomo
ukomo
بی پایانی، مَحدود کَردَن، فانی بودَن، مَحدودکُنَندِگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی