معنی romo
romo
کند، کسل کننده
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با romo
roto
roto
خَرَاب، شِکَستِه، گُسَستِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rojo
rojo
قِرمِز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
roxo
roxo
بَنَفش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
uomo
uomo
مَرد بودَن، مَرد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
roho
roho
رُوحانیّت، روح، پُر اَز روح، روحی
دیکشنری سواحیلی به فارسی