معنی ungu - جستجوی لغت در جدول جو
ungu
بنفش
ادامه...
بَنَفش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
uchunguzi
استعلام، تحقیق، کشف، بازجویی، مشاهده، بازرسی، نظرسنجی
ادامه...
اِستِعلام، تَحقِیق، کَشف، بازجویی، مُشاهِدِه، بازرَسی، نَظَرسَنجی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa njia ya kumtukana Mungu
به طور کفرآمیز، با توهین به خدا
ادامه...
بِه طُورِ کُفرآمیز، با تُوهین بِه خُدا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa kizunguzungu
به طور گیج کننده، با سرگیجه
ادامه...
بِه طُورِ گیج کُنَندِه، با سَرگیجِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa mazungumzo
به طور مکالمه ای، برای گفتگو
ادامه...
بِه طُورِ مُکالِمِه ای، بَرایِ گُفتِگو
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa njia ya uchunguzi
به طور پرسشگرانه، از طریق مشاهده، مشاهداتی
ادامه...
بِه طُورِ پُرسِشگَرانِه، اَز طَریق مُشاهِدِه، مُشاهِداتی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa njia ya uchungu
به طور تلخ، به روشی دردناک
ادامه...
بِه طُورِ تَلخ، بِه رَوِشی دَردناک
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa njia ya mzunguko
پیچ خورده، به صورت دایره ای
ادامه...
پیچ خُوردِه، بِه صورَتِ دایِرِه ای
دیکشنری سواحیلی به فارسی
uchungu
رنج شدید، درد، تلخی، تاریکی، یأس، چاشنی
ادامه...
رَنج شَدید، دَرد، تَلخی، تاریکی، یَأس، چاشنی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa mzunguko wa ellipsi
به طور بیضوی، برای چرخه بیضی
ادامه...
بِه طُورِ بَیضَوی، بَرایِ چَرخِه بَیضی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
uchaji Mungu
پارسایی، تقوا
ادامه...
پارسایی، تَقوا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ufunguzi
آغاز، افتتاحیّه، باز شدن
ادامه...
آغاز، اِفتِتاحیِّه، باز شُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ufundi wa kuzungumza
گویندگی، مهارت های گفتاری
ادامه...
گویَندِگی، مَهارَت های گُفتاری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
upunguzaji wa gharama
استهلاک، کاهش هزینه
ادامه...
اِستِهلاک، کاهِش هَزینِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
upunguzaji
کاهش
ادامه...
کاهِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
upungufu
کاهش، کمبود، کوچکی، کمیابی
ادامه...
کاهِش، کَمبود، کوچَکی، کَمیابی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa mzunguko
به طور محوری، با چرخش، دایره وار، به طور چرخه ای، به طور بی ربط
ادامه...
بِه طُورِ مِحوَری، با چَرخِش، دایِرِه وار، بِه طُورِ چَرخِه ای، بِه طُورِ بی رَبط
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa mzungumzo
پرحرف، توسط مکالمه
ادامه...
پُرحَرف، تَوَسُط مُکالِمِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
unguere
مقدّس کردن، ناخوشایند
ادامه...
مُقَدَّس کَردَن، ناخُوشایَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
isiyopunguzika
بی رحمانه، غیر قابل کاهش
ادامه...
بی رَحمانِه، غِیرِ قابِل کاهِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kifungu
بخش، بند
ادامه...
بَخش، بَند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kichwa kinachozunguka
گیج، سر چرخان
ادامه...
گیج، سَر چَرخان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kizunguzungu ya ndege
دچار حالت تهوّع هوایی، بیماری پرواز
ادامه...
دُچار حالَت تَهَوُّع هَوایی، بیماری پَرواز
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kizunguzungu
سرگشته، سرگیجه، سرگیجه آور، سرخوش، سرگیجه دار
ادامه...
سَرگَشتِه، سَرگیجِه، سَرگیجِه آوَر، سُرخوش، سَرگیجِه دار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kizungushī
متوقّف شدن، دایره ای
ادامه...
مُتِوَقِّف شُدَن، دایِرِه ای
دیکشنری سواحیلی به فارسی
isiyozungumzwa
غیر کلامی، ناگفته
ادامه...
غِیرِ کَلامی، ناگُفتِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
isiyopungua
کاهش نیافته
ادامه...
کاهِش نَیافتِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa kupungua
به طور کاهشی، کاهش یابد
ادامه...
بِه طُورِ کاهِشی، کاهِش یابَد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
isiyofunguliwa
باز نشده
ادامه...
باز نَشُدِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
isiyochunguzwa
کاشف نشده، بررسی نشده، کاوش نشده
ادامه...
کاشِف نَشُدِه، بَررَسی نَشُدِه، کاوُش نَشُدِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
inazungumziwa
قابل بحث، در مورد آن صحبت می شود
ادامه...
قابِلِ بَحث، دَر مُورِدِ آن صُحبَت مِی شَوَد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
inazunguka
چرخان، می چرخد
ادامه...
چَرخان، مِی چَرخَد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
inayozungumziwa
قابل بحث، در سؤال
ادامه...
قابِلِ بَحث، دَر سُؤال
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa kuzunguka
کج و معوج، با دور زدن
ادامه...
کَج و مَعوَج، با دُور زَدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
umungu
الهیات، الوهیّت
ادامه...
اِلهیات، اُلوهیَّت
دیکشنری سواحیلی به فارسی