chungu chungu تُند و تیز، دَرد، دَردناک، زَنَندِه، تَلخ، کِسِل کُنَندِه، سوزانَندِه دیکشنری سواحیلی به فارسی
uchunguzi uchunguzi اِستِعلام، تَحقِیق، کَشف، بازجویی، مُشاهِدِه، بازرَسی، نَظَرسَنجی دیکشنری سواحیلی به فارسی