جدول جو
جدول جو

معنی ufanisi - جستجوی لغت در جدول جو

ufanisi
سازگاری، بهره وری، صلاحیّت، مؤثّر بودن، تطابق، چابکی، اختلال، اثر بخشی، کارایی، بازدهی، الاستطاعه، غنی سازی، تسهیل، تناسب اندام، فراخی، زرق و برق، صرفه جویی، نبوغ، دانه داری، سرسبزی، فایده گرایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نقدینگی، کارایی مالی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابلیّت تصوّر، کارایی خیالی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
فهم پذیری، اثربخشی درک
دیکشنری سواحیلی به فارسی
لبه بازی، ریسک پذیری مؤثّر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
انعطاف پذیری، کارایی تطبیقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
زنانه سازی، کارایی زن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مرسوم بودن، بهره وری سنّتی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
فروشندگی، اثربخشی بازاریابی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابلیّت نوشیدن، کارایی نوشیدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور بی سیاست، به روشی بی اثر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
با بینش، به روشی کارآمد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی کفایتی، عدم کارایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
سازندگی، ساخت کارآمد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قطعی بودن، بی اثر بودن، بی اثری، ناجوری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور عالی، با کارایی عالی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابل خوردن بودن، کارایی غذا خوردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
کسرپذیری، راندمان حذف
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور عملیّاتی، به طور مؤثّر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابلیّت اشتعال، راندمان آتش سوزی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
فضول گری، کنجکاوی، پرسشگری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
سادگی، راحتی، آسانی، سبکی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خنثی سازی، کارایی ترجیح
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابلیّت هدایت، راندمان الکتریکی، هدایت پذیری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابلیت بازار یابی، کارایی بازار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
موسیقایی بودن، اثربخشی موسیقی، هنر نوازندگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واکنشیّت، کارایی پاسخگویی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
سواد، بازده مطالعه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
سیّالیت، بهره وری آب
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشرفت گرایی، بهره وری توسعه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
توصیف گرایی، کارایی اطّلاعات
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابلیّت تغییر، تغییر مؤثّر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
باروری، راندمان تولید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابلیّت استخراج، راندمان کشیدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
فعّال، به طور مؤثّر، سازگارانه، ماهرانه، به طور سازگار، به طور ماهرانه، به طور قابل تصوّر، به طور کارآمد، به طور بیانی، به طور دقیق، به طور روان، به طور منابعی، به طور برجسته، به طور مناسب، صرفه جویی وار
دیکشنری سواحیلی به فارسی