معنی trening - جستجوی لغت در جدول جو
trening
آموزش، تلقین
ادامه...
آموزِش، تَلقین
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Opening
آغاز، باز کردن، باز شدن
ادامه...
آغاز، باز کَردَن، باز شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
trendig
به طور مد روز، مد روز
ادامه...
بِه طُورِ مُدِ روز، مُدِ روز
دیکشنری آلمانی به فارسی
opening
آغاز، باز کردن، باز شدن
ادامه...
آغاز، باز کَردَن، باز شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Evening
عصر
ادامه...
عَصر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
training
آموزش
ادامه...
آموزِش
دیکشنری هلندی به فارسی
kroning
تاج گذاری
ادامه...
تاج گُذاری
دیکشنری هلندی به فارسی
tenang
ساکت، آرام، آرامش یافته، آرامش داده شده، ساکت شده، آرامش پذیر
ادامه...
ساکِت، آرام، آرامِش یافتِه، آرامِش دادِه شُدِه، ساکِت شُدِه، آرامِش پَذیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mening
نظر
ادامه...
نَظَر
دیکشنری هلندی به فارسی
podatność na trening
قابلیّت آموزش، قابلیّت پخش
ادامه...
قابِلیَّتِ آموزِش، قابِلیَّتِ پَخش
دیکشنری لهستانی به فارسی