معنی kroning
kroning
تاج گذاری
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با kroning
trening
trening
آموزِش، تَلقین
دیکشنری لهستانی به فارسی
Frowning
Frowning
چِهرِه دَرهَم، اَخم کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Eroding
Eroding
فَرسایِشی، دَر حالِ فَرسایِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Groaning
Groaning
نالِه کُنَندِه، نالِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
kromming
kromming
کَجی، اِنحِنا
دیکشنری هلندی به فارسی
kuning
kuning
زَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
woning
woning
مَسکَن، خانِه
دیکشنری هلندی به فارسی
kronen
kronen
تاج گُذاشتَن، تاج ها
دیکشنری هلندی به فارسی