معنی tre - جستجوی لغت در جدول جو
tre
سه
ادامه...
سِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tremore
لرزش
ادامه...
لَرزِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tregua
آتش بس
ادامه...
آتَش بَس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
trenowalny
قابل آموزش
ادامه...
قابِلِ آموزِش
دیکشنری لهستانی به فارسی
trenować
مربّی کردن، عملکرد مربّی
ادامه...
مُرَبّی کَردَن، عَمَلکَرد مُرَبّی
دیکشنری لهستانی به فارسی
trening
آموزش، تلقین
ادامه...
آموزِش، تَلقین
دیکشنری لهستانی به فارسی
trener
مربّی، قطار
ادامه...
مُرَبّی، قَطار
دیکشنری لهستانی به فارسی
trepidazione
اضطراب، دلهره
ادامه...
اِضطِراب، دِلهُرِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tremolante
به طور لرزان، لرزیدن، لرزنده، لرزان
ادامه...
بِه طُورِ لَرزان، لَرزیدَن، لَرزَنده، لَرزان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tremendo
عظیم، فوق العاده
ادامه...
عَظیم، فُوق العادِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tremendo
عظیم، وحشتناک
ادامه...
عَظیم، وَحشَتناک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tremare
لرزیدن
ادامه...
لَرزیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tremante
لرزنده، لرزیدن، لرزان
ادامه...
لَرزَنده، لَرزیدَن، لَرزان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tregua
آتش بس
ادامه...
آتَش بَس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tremulante
پروانه وار، لرزیدن
ادامه...
پَروانِه وار، لَرزیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tremor
اضطراب، لرزش
ادامه...
اِضطِراب، لَرزِش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tremendamente
به طور فوق العاده، فوق العاده
ادامه...
بِه طُورِ فُوق العادِه، فُوق العادِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
trenzado
بافته شده
ادامه...
بافتِه شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tres
سه
ادامه...
سِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tressauter
لرزیدن، تکان دادن
ادامه...
لَرزیدَن، تِکان دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tren
مد دروغ، روند
ادامه...
مُد دُروغ، رَوَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
treu
با وفاداری، وفادار، وفادارانه
ادامه...
با وَفاداری، وَفادار، وَفادارانِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
être
بودن، باشد
ادامه...
بودَن، باشَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ère
دوره، دوران
ادامه...
دَورِه، دُوران
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tresser
پریس کردن، قیطان
ادامه...
پَریس کَردَن، قِیطَان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tressé
بافته شده
ادامه...
بافتِه شُدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tremper
خیساندن، خیس کردن، غوطه ور شدن
ادامه...
خیساندَن، خیس کَردَن، غوطه وَر شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trenzar
پریس کردن، قیطان
ادامه...
پَریس کَردَن، قِیطَان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
trempé et mouillé
خیسانده و خیس، خیس و خیس شده
ادامه...
خیساندِه و خیس، خیس و خیس شُدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trempé
خیس، خیس شده، خیسانده
ادامه...
خیس، خیس شُدِه، خیساندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trembler
لرزیدن
ادامه...
لَرزیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tremblement
لرزش، لرزیدن
ادامه...
لَرزِش، لَرزیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tremblant
لرزنده، لرزیدن، لرزان
ادامه...
لَرزَنده، لَرزیدَن، لَرزان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trepar
بالا رفتن، صعود
ادامه...
بالا رَفتَن، صُعود
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tremer
لرزیدن
ادامه...
لَرزیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی