معنی tresser
tresser
پریس کردن، قیطان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با tresser
presser
presser
فِشار دادَن، فِشُردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
agresser
agresser
حَمله کَردَن، حَملِه، دُزدی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
adresser
adresser
آدرِس دادَن، آدرِس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
stresseur
stresseur
فِشاردَهَندِه، عامِل اِستِرِس زا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
blesser
blesser
آسیب رِساندَن، صَدَمِه دیدِه، آسیب زَدَن، زَخم زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
caresser
caresser
نَوَازِش کَردَن، نَوَازِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
brosser
brosser
بُرِس کِشیدَن، قَلَم مُو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
brasser
brasser
دَم کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tremper
tremper
خیساندَن، خیس کَردَن، غوطه وَر شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی