معنی tracić - جستجوی لغت در جدول جو
tracić
از دست دادن، خانم
ادامه...
اَز دَست دادَن، خانُم
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
płacić
پرداخت کردن، پرداخت کنید
ادامه...
پَرداخت کَردَن، پَرداخت کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
trair
خیانت کردن
ادامه...
خِیانَت کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
trahi
خیانت شده، خیانت کرده
ادامه...
خِیانَت شُدِه، خِیانَت کَردِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trait
ویژگی، خط
ادامه...
ویژِگی، خَط
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tractie
کشش
ادامه...
کِشِش
دیکشنری هلندی به فارسی
trajik
تراژیک، غم انگیز
ادامه...
تِرَاژِیک، غَم اَنگیز
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
karcić
سرزنش کردن، تعقیب و گریز
ادامه...
سَرزَنِش کَردَن، تَعقِیب و گُریز
دیکشنری لهستانی به فارسی
grabić
جمع آوری کردن، جمع بندی
ادامه...
جَمع آوَری کَردَن، جَمع بَندی
دیکشنری لهستانی به فارسی
tragis
تراژیک، غم انگیز
ادامه...
تِرَاژِیک، غَم اَنگیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tarcie
اصطکاک، تعریف کند
ادامه...
اِصطِکاک، تَعرِیف کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
kręcić
فر کردن، تکمیل، چرخاندن
ادامه...
فِر کَردَن، تَکمِیل، چَرخاندَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
stracić
از دست دادن، پرتگاه
ادامه...
اَز دَست دادَن، پَرتگاه
دیکشنری لهستانی به فارسی
zranić
زخم زدن، آسیب زا، آسیب زدن، تحریف کردن، آسیب رساندن، مثله کردن
ادامه...
زَخم زَدَن، آسیب زا، آسیب زَدَن، تَحرِیف کَردَن، آسیب رِساندَن، مُثلِه کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
trąbić
بوق زدن، جیر جیر، هوهو کردن، هیپنوتیزم درمانگر
ادامه...
بوق زَدَن، جیر جیر، هوهو کَردَن، هیپنوتیزم دَرمانگَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
tragik
تراژدی نویس، غم انگیز
ادامه...
تِرَاژِدِی نِویس، غَم اَنگیز
دیکشنری لهستانی به فارسی
wracać
بازگشتن، برگرد، برگشتن، لغو
ادامه...
بازگَشتَن، بَرگَرد، بَرگَشتَن، لَغو
دیکشنری لهستانی به فارسی
wrócić
بازگشتن، برگشتن
ادامه...
بازگَشتَن، بَرگَشتَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
tracer
پایه زدن، ردیابی، خط کشیدن، نقشه کشیدن
ادامه...
پایِه زَدَن، رَدیابی، خَط کِشیدَن، نَقشِه کِشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trahir
خیانت کردن
ادامه...
خِیانَت کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gracia
طنز، خنده دار، فیض
ادامه...
طَنز، خَندِه دار، فِیض
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
trawić
هضم کردن، هفت
ادامه...
هَضم کَردَن، هَفت
دیکشنری لهستانی به فارسی
taciz
آزار، سوء استفاده
ادامه...
آزار، سُوءِ اِستِفادِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی