معنی tracer
tracer
پایه زدن، ردیابی، خط کشیدن، نقشه کشیدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با tracer
trazer
trazer
آوَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
traer
traer
آوَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
graver
graver
حَکّاکی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gracier
gracier
عَفْوْ دادَن، عَفو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
glacer
glacer
لُعاب زَدَن، لُعاب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
retracer
retracer
دُوبارِه دُنبال کَردَن، رَدیابی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tacher
tacher
لَکِّه اَنداختَن، لَکِّه دار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
placer
placer
دِل پَذیری، لَذَّت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
atraer
atraer
جَذب کَردَن، جَذب کُنَند، فَریفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی