معنی tirare - جستجوی لغت در جدول جو
tirare
کشیدن، بکشید
ادامه...
کِشیدَن، بِکِشید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
striare
رگه انداختن، رگه
ادامه...
رَگِه اَنداختَن، رَگِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
filare
نخ ریختن، چرخش
ادامه...
نَخ ریختَن، چَرخِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
firmare
امضا کردن، علامت بزنید
ادامه...
اِمضا کَردَن، عَلامَت بِزَنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rifare
دوباره کار کردن، دوباره انجام دهید
ادامه...
دُوبارِه کار کَردَن، دُوبارِه اَنجام دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
turbare
مضطرب کردن، مزاحم
ادامه...
مُضطَرِب کَردَن، مُزاحِم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tubare
لوله کشیدن
ادامه...
لولِه کِشیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tritare
ریز ریز کردن، خرد کردن
ادامه...
ریز ریز کَردَن، خُرد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stivare
انبار کردن
ادامه...
اَنبار کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
curare
پرستاری کردن، درمان، درمان کردن، مراقبت کردن
ادامه...
پَرَستاری کَردَن، دَرمان، دَرمان کَردَن، مُراقِبَت کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stipare
چپاندن، توده
ادامه...
چَپاندَن، تودِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stimare
احترام گذاشتن، برآورد، تخمین زدن
ادامه...
اِحتِرام گُذاشتَن، بَرآوُرد، تَخمِین زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vibrare
لرزیدن، لرزش
ادامه...
لَرزیدَن، لَرزِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tosare
بریدن، برشی
ادامه...
بُریدَن، بُرِشی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tornare
برگشتن، بازگشت، بازگشتن
ادامه...
بَرگَشتَن، بازگَشت، بازگَشتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tirata
شکوه و شکایت، کشیده شده
ادامه...
شِکوِه و شِکایَت، کِشیدِه شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
giurare
قسم خوردن، قسم بخور
ادامه...
قَسَم خُوردَن، قَسَم بُخُور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
atirar
شلّیک کردن، شلّیک کنید
ادامه...
شِلّیک کَردَن، شِلّیک کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
stirare
اتو کردن، را فشار دهید
ادامه...
اُتو کَردَن، را فِشار دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tirar
پرتاب کردن، پرتاب، کشیدن
ادامه...
پَرتاب کَردَن، پَرتاب، کِشیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ritirare
بازپس کشیدن، برداشتن، پس گرفتن
ادامه...
بازپَس کِشیدَن، بَرداشتَن، پَس گِرفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
attirare
فریب دادن، جذب کنند، فریفتن
ادامه...
فَریب دادَن، جَذب کُنَند، فَریفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mirare
هدف قرار دادن، هدف، هدف گذاری کردن
ادامه...
هَدَف قَرار دادَن، هَدَف، هَدَف گُذاری کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
virare
چرخیدن، چرخش
ادامه...
چَرخیدَن، چَرخِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
girare
چرخاندن، چرخش، چرخیدن، غلتیدن
ادامه...
چَرخاندَن، چَرخِش، چَرخیدَن، غَلتیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tirade
شکوه و شکایت، فحش دادن
ادامه...
شِکوِه و شِکایَت، فُحش دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
traire
شیر دوشیدن، شیر
ادامه...
شیر دوشیدَن، شیر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tirada
شکوه و شکایت، باور نکردنی
ادامه...
شِکوِه و شِکایَت، باوَر نَکَردَنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
tordre
پیچاندن، پیچ و تاب، چرخاندن، چلانیدن
ادامه...
پیچاندَن، پیچ و تاب، چَرخاندَن، چِلانیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tirar de
کشیدن، بکشید
ادامه...
کِشیدَن، بِکِشید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tirado
دور ریخته شده، پرتاب شده
ادامه...
دور ریختِه شُدِه، پَرتاب شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
minare
تضعیف کردن
ادامه...
تَضعیف کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
migrare
مهاجرت کردن، مهاجرت کنید
ادامه...
مُهاجِرَت کَردَن، مُهاجِرَت کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
virale
ویروسی
ادامه...
ویروسی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
timbrare
مهر زدن، تمبر
ادامه...
مُهر زَدَن، تَمبر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی