جدول جو
جدول جو

معنی tembel - جستجوی لغت در جدول جو

tembel
تنبل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چاق و چلّه، چاق
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
کتاب کردن، برای بازدید، تعقیب کردن، بازدید کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مکرّر بودن، به طور منظّم بازدید کنید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دوباره بازدید کردن، برای بازدید دوباره
دیکشنری سواحیلی به فارسی
کاهلی، تنبلی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
شورشی
دیکشنری هلندی به فارسی
ترسیدن، ترس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ترسیدن، ترس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
شورش کردن، شورشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خانگی کردن، رام کردن، تاه شدن
دیکشنری هلندی به فارسی
تمثیل، نمایندگی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
به طور بیکاری، تنبلی، تنبلانه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پدید آمدن، بوجود می آیند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مدافع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خریدار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ترسناک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ترسناک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
افتادن، سقوط کردن، به زمین افتادن، زمین خوردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
سست، خیس، لطیف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دفاع کردن، دفاع کند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خرید کردن، خرید، خریداری کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پایه ای، اساس، مقدّماتی، اساسی، بنیاد، بنیادی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
دعوت شده، بازدید کرد
دیکشنری سواحیلی به فارسی