معنی teknis - جستجوی لغت در جدول جو
teknis
فنّی
ادامه...
فَنّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
teknisi
تکنسین
ادامه...
تِکنِسین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
teknik
فنّی
ادامه...
فَنّی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ternir
لکّه دار کردن
ادامه...
لَکِّه دار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
taktis
نظامی، تاکتیکی
ادامه...
نِظَامی، تاکتیکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kennis
آشنایی، دانش
ادامه...
آشنایی، دانِش
دیکشنری هلندی به فارسی
etnis
قومی، قومیت
ادامه...
قُومی، قُومِیَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
jenis
نوع
ادامه...
نَوع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terni
زنگ زده، لکّه دار شده است
ادامه...
زَنگ زَدِه، لَکِّه دار شُدِه اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tenir
نگه داشتن، نگه دارید
ادامه...
نِگَه داشتَن، نِگَه دارید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tesis
تسهیلات
ادامه...
تَسهِیلات
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
teknisitas
فنّی بودن، فنّی
ادامه...
فَنّی بودَن، فَنّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
teknisyen
تکنسین
ادامه...
تِکنِسین
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
secara teknis
از نظر فنّی
ادامه...
اَز نَظَرِ فَنّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara piroteknis
به طور آتش بازی وار، به صورت آتش سوزی
ادامه...
بِه طُورِ آتَش بازی وار، بِه صورَتِ آتَش سوزی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی