معنی tankować - جستجوی لغت در جدول جو
tankować
سوخت رساندن، کسب سود
ادامه...
سوخت رِساندَن، کَسب سود
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tynkować
گچ کاری کردن، گردن خود را دراز کنید
ادامه...
گَچ کاری کَردَن، گَردَن خُود را دِراز کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
znakować
مارک گذاری کردن، مدولار
ادامه...
مارک گُذاری کَردَن، مِدولار
دیکشنری لهستانی به فارسی
maskować
پوشاندن، همپوشانی، پنهان کردن
ادامه...
پوشاندَن، هَمپوشانی، پِنهان کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
parkować
ایستگاه کردن، امن، پارک کردن، متصدّی پارکینگ
ادامه...
ایستگاه کَردَن، اَمن، پارک کَردَن، مُتِصَدِّی پارکینگ
دیکشنری لهستانی به فارسی
panikować
وحشت زده کردن، وحشت
ادامه...
وَحشَت زَدِه کَردَن، وَحشَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
atakować
حمله کردن، حمله کند، حمله کنند
ادامه...
حَمله کَردَن، حَملِه کُنَد، حَملِه کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
tonować
تنظیم کردن لحن، هم ترازی
ادامه...
تَنظِیم کَردَن لَحن، هَم تَرازی
دیکشنری لهستانی به فارسی
panować
حکومت کردن، طمع
ادامه...
حُکومَت کَردَن، طَمَع
دیکشنری لهستانی به فارسی
pakować
بسته بندی کردن، بسته، ترکیب کردن، جعبه کردن، تقلّب
ادامه...
بَستِه بَندی کَردَن، بَستِه، تَرکیب کَردَن، جَعبِه کَردَن، تَقَلُّب
دیکشنری لهستانی به فارسی
tasować
جا به جا کردن، پیچ و تاب، صفحه بازی کردن، صفحات را شماره گذاری کنید
ادامه...
جا بِه جا کَردَن، پیچ و تاب، صَفحِه بازی کَردَن، صَفَحات را شُمارِه گُذاری کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی