جدول جو
جدول جو

معنی sączyć - جستجوی لغت در جدول جو

sączyć
جرعه ای نوشیدن، جرم
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بسته شدن، بشردوستانه، پیوند دادن، پسر عموی، ادغام کردن، تحکیم، خوٰاهد شد، اتّصال دادن، رابط، ترکیب کردن، سنتز کنند، سرودن، متّحد شدن، متابولیک، ربط کردن، نشان دادن لطف، همراه بودن، همراه، اتّحاد دادن، یکپارچه کننده
دیکشنری لهستانی به فارسی
آرزو کردن، خانم
دیکشنری لهستانی به فارسی
درمان کردن، برای درمان، درمانگر
دیکشنری لهستانی به فارسی
خسته کردن، خسته کننده
دیکشنری لهستانی به فارسی
شمارش کردن، شماره، حساب کردن، غیر قابل پیش بینی
دیکشنری لهستانی به فارسی
خیس کردن، مرطوب
دیکشنری لهستانی به فارسی
هیس کردن، هیستریک
دیکشنری لهستانی به فارسی
خشک کردن، عجیب و غریب
دیکشنری لهستانی به فارسی
آموزش دادن، آموزش دهید، قطار
دیکشنری لهستانی به فارسی
چکّه کردن، القای، نفوذ کردن، نافذ
دیکشنری لهستانی به فارسی
دوختن، بخور، سوزن زدن، سوزن سوزن شدن، دستکاری کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی