sumu مسموم کردن، سمّ، سمّی، سمّیت، زهرآگین، زهرآلود ادامه... مَسموم کَردَن، سَمّ، سَمّی، سَمّیَت، زَهرآگین، زَهرآلود دیکشنری سواحیلی به فارسی