معنی styczny - جستجوی لغت در جدول جو
styczny
حاشیه ای، به حاشیه راندن
ادامه...
حاشیِه ای، بِه حاشیُه راندَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
entuzjastyczny
پرجوش، بیش فعّال، مشتاق، پژمرده شدن، هیجان زده
ادامه...
پُرجوش، بیش فَعّال، مُشتاق، پَژمُردِه شُدَن، هَیَجان زَدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
egoistyczny
خودخوٰاه، خودخوٰاهانه، خودبین، متکبّرانه
ادامه...
خُودخوٰاه، خُودخوٰاهانِه، خُودبین، مُتِکَبِّرانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
elastyczny
انعطاف پذیر، انعطاف پذیری، کشسان، بکشید، فنری، تکنولوژیکی، قابل انعطاف
ادامه...
اِنعِطاف پَذیر، اِنعِطاف پَذیری، کِشسان، بِکِشید، فَنَری، تِکنُولُوژیکی، قابِلِ اِنعِطاف
دیکشنری لهستانی به فارسی
ekspresjonistyczny
بیانی، اعلامیّه متقابل
ادامه...
بَیانی، اِعلامیّه مُتِقابِل
دیکشنری لهستانی به فارسی
fatalistyczny
سرنوشت ساز، سریع
ادامه...
سَرنِوِشت ساز، سَریع
دیکشنری لهستانی به فارسی
fantastyczny
خیالی، عالی
ادامه...
خَیالی، عالی
دیکشنری لهستانی به فارسی
eufemistyczny
تلطیفی، ضمنی بودن
ادامه...
تَلطِیفی، ضِمنی بودَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
militarystyczny
نظامی گرایانه، نظامی گری
ادامه...
نِظَامی گَرایانِه، نِظَامی گَری
دیکشنری لهستانی به فارسی
akustyczny
صوتی، صدا
ادامه...
صُوتی، صِدا
دیکشنری لهستانی به فارسی
materialistyczny
مادّی گرا، زایمان
ادامه...
مادّی گِرا، زایمان
دیکشنری لهستانی به فارسی
logistyczny
لجستیکی، مهربانی
ادامه...
لُجِستیکی، مِهربانی
دیکشنری لهستانی به فارسی
lingwistyczny
زبان شناختی، زبان شناس
ادامه...
زَبان شِناختی، زَبان شِناس
دیکشنری لهستانی به فارسی
mało entuzjastyczny
بی اشتیاق، بی اطّلاع
ادامه...
بی اِشتیاق، بی اِطِّلاع
دیکشنری لهستانی به فارسی
makiawelistyczny
گرایش به ماکیاولی، گرد
ادامه...
گِرایِش بِه ماکیاوِلی، گِرد
دیکشنری لهستانی به فارسی
moralistyczny
اخلاق گرایانه، اخلاقی
ادامه...
اَخلاق گَرایانِه، اَخلاقی
دیکشنری لهستانی به فارسی
drastyczny
شدید، وحشی
ادامه...
شَدید، وَحشی
دیکشنری لهستانی به فارسی
aluzjonistyczny
اشاره ای، پیشنهادی
ادامه...
اِشارِه ای، پیشنَهادی
دیکشنری لهستانی به فارسی
mistyczny
ماورایی، عارف، فراطبیعی
ادامه...
ماوَرایی، عارِف، فَراطَبیعی
دیکشنری لهستانی به فارسی
stycznie
به طور غیرمستقیم، بیش از حد
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِمُستَقیم، بیش اَز حَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
etyczny
اخلاقی
ادامه...
اَخلاقی
دیکشنری لهستانی به فارسی
styczna
مماس، ممنوع کردن
ادامه...
مُماس، مَمنوع کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
mityczny
اسطوره ای، اسطوره شناس
ادامه...
اُسطورِه ای، اُسطورِه شِناس
دیکشنری لهستانی به فارسی
sztuczny
زیرکانه، باهوش، تصنّعی، حامله شدن، ساخت دست انسان، ساخته شده است، ساختگی، مسخره کردن، مصنوعی
ادامه...
زیرَکانِه، باهوش، تَصَنُّعی، حامِلِه شُدَن، ساخت دَست اِنسان، ساختِه شُدِه اَست، ساختِگی، مَسخَرِه کَردَن، مَصنوعی
دیکشنری لهستانی به فارسی
smaczny
خوش طعم، خوشمزه بودن، لذیذ، گرفتگی، مطبوع، نشان داد، خوشمزه، با سلیقه
ادامه...
خُوش طَعم، خُوشمَزِه بودَن، لَذیذ، گِرِفتِگی، مَطبوع، نِشان داد، خُوشمَزِه، با سَلیقِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
statyczny
ایستا، توقّف
ادامه...
ایستا، تَوَقُّف
دیکشنری لهستانی به فارسی
wsteczny
بازگشتی، بازگشایی
ادامه...
بازگَشتی، بازگُشایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
antagonistyczny
مخالف، حریف
ادامه...
مُخالِف، حَریف
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieartystyczny
غیر هنری، نابخردانه
ادامه...
غِیرِ هُنَری، نابِخرَدانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
nierealistyczny
غیرواقعی
ادامه...
غِیرِواقِعی
دیکشنری لهستانی به فارسی
sarkastyczny
طعن آمیز، برای جلوگیری از
ادامه...
طَعن آمیز، بَرایِ جِلوگیری اَز
دیکشنری لهستانی به فارسی
rygorystyczny
دقیق
ادامه...
دَقیق
دیکشنری لهستانی به فارسی
realistyczny
واقعی مثل زندگی، به معنای واقعی کلمه، واقع گرایانه، واقع گرایی
ادامه...
واقِعی مِثل زِندِگی، بِه مَعنایِ واقِعی کَلَمِه، وَاقِع گَرایانِه، وَاقِع گَرایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
rasistyczny
نژادپرست، اصیل
ادامه...
نِژادپَرَست، اَصیل
دیکشنری لهستانی به فارسی
monopolistyczny
تک محور، پیچیدن
ادامه...
تَک مِحوَر، پیچیدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی