معنی smaczny smaczny خوش طعم، خوشمزه بودن، لذیذ، گرفتگی، مطبوع، نشان داد، خوشمزه، با سلیقه دیکشنری لهستانی به فارسی
smacznie smacznie خُوشمَزِه، اِفتِخار، بِه طُورِ خُوشایَند، خُوشایَند، با طَعم خُوشمَزِه، با طَعم عالی، دُوگانِگی دیکشنری لهستانی به فارسی