معنی splątanie - جستجوی لغت در جدول جو
splątanie
پیچیدگی
ادامه...
پیچیدِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
plątanie
گرفتاری، تله، پیچیدگی، درهم تنیدگی
ادامه...
گِرِفتاری، تَلِه، پیچیدِگی، دَرهَم تَنیدِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
splątany
در هم پیچیده، بافتن، پوشیده، پوشیده شده است
ادامه...
دَر هَم پیچیدِه، بافتَن، پوشیدِه، پوشیدِه شُدِه اَست
دیکشنری لهستانی به فارسی