معنی splątany
splątany
در هم پیچیده، بافتن، پوشیده، پوشیده شده است
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با splątany
splątanie
splątanie
پیچیدِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی