معنی simama - جستجوی لغت در جدول جو
simama
ایستادن، بایستید
ادامه...
ایستادَن، بایِستید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
umama
دخترانگی، مادر شدن
ادامه...
دُختَرانِگی، مادَر شُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
imesimama
ایستاده، متوقّف شده است
ادامه...
ایستادِه، مُتِوَقِّف شُدِه اَست
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kusimama hewani
شناوری، ایستاده در هوا
ادامه...
شِناوَری، ایستادِه دَر هَوا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kusimama kwa muda
توقّف کردن، برای مدّتی توقّف کنید
ادامه...
تَوَقُّف کَردَن، بَرایِ مُدَّتی تَوَقُّف کُنید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa kusimama
به طور راکد، با ایستادن
ادامه...
بِه طُورِ راکِد، با ایستادَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mama
مادر
ادامه...
مادَر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sama
مشابه، همینطور
ادامه...
مُشَابِه، هَمینطُور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
imara
استحکام، جامد، ایستاده، سخت جان، مقاوم، محکم، قوی
ادامه...
اِستِحکام، جامِد، ایستادِه، سَخت جان، مُقاوِم، مُحکَم، قَوی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
siasa
سیاست
ادامه...
سیاسَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
somma
جمع بندی، مجموع
ادامه...
جَمع بَندی، مَجموع
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
kusimama
متوقّف، بایستید، ایستادن، متوقّف کردن
ادامه...
مُتِوَقِّف، بایِستید، ایستادَن، مُتِوَقِّف کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
irama
ریتم
ادامه...
ریتم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
salama
بی ضرر، امن، بی خطر، ایمن، تامین شده
ادامه...
بی ضَرَر، اَمن، بی خَطَر، ایمِن، تَامین شُدِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
msimamo
موضع، موقعیت
ادامه...
مَوضِع، مُوقِعِیَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
silaha
تجهیز کردن، سلاح ها، تسلیحات
ادامه...
تَجهیز کَردَن، سِلاح ها، تَسلِیحات
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sinema
سینمایی، سینما
ادامه...
سینِمایی، سینِما
دیکشنری سواحیلی به فارسی
uimara
استحکام، دوام، سختی
ادامه...
اِستِحکام، دَوام، سَختی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sulama
آبیاری
ادامه...
آبیاری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sinema
صنعت سینما، سینما
ادامه...
صَنعَت سینِما، سینِما
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
bila kusimama
بی وقفه، بدون توقّف
ادامه...
بی وَقفِه، بِدونِ تَوَقُّف
دیکشنری سواحیلی به فارسی