معنی uimara
uimara
استحکام، دوام، سختی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با uimara
imara
imara
اِستِحکام، جامِد، ایستادِه، سَخت جان، مُقاوِم، مُحکَم، قَوی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mimari
mimari
مِعماری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kinara
kinara
پیشرو، فانوسِ دَریایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
simama
simama
ایستادَن، بایِستید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rimar
rimar
قافیِه داشتَن، قافیِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mimar
mimar
لوس کَردَن، مُتِنَعِّم کَردَن، نِگَهداری کَردَن کودک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
umiar
umiar
میانِه رَوی، مُتِوَسِّط
دیکشنری لهستانی به فارسی
wiara
wiara
ایمان، این، باوَر، اِعتِقاد، باوَرها
دیکشنری لهستانی به فارسی
rimar
rimar
قافیِه داشتَن، قافیِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی