معنی imara
imara
استحکام، جامد، ایستاده، سخت جان، مقاوم، محکم، قوی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با imara
uimara
uimara
اِستِحکام، دَوام، سَختی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
idara
idara
دِپارتمان، بَخش
دیکشنری سواحیلی به فارسی