جدول جو
جدول جو

معنی siki - جستجوی لغت در جدول جو

siki
ترش، سرکه
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حسّاسیّت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
رقّت آمیز، غمگین، قابل تأسف
دیکشنری سواحیلی به فارسی
گوش آزار، گوش هایی که می گیرند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
افسوسناک، غمگین
دیکشنری سواحیلی به فارسی
افسرده بودن، برای خودم متأسّفم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شنونده
دیکشنری سواحیلی به فارسی
جاسوسی کردن، گوش ها را کج کنید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شنیدن، برای شنیدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شنیدن تصادفی، تصادفی شنیده شد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
غرّش کردن، شنیده شود، خش خش کردن، صدای خش خش، پرصدا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
گوش دادن، برای گوش دادن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
غمگین کردن، غمگین، دلخراش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مخاطب، انبوه شنوندگان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور بی صدا، به شکلی نامفهوم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
زانو زدن، آرنج
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نگران کننده، متأسّفانه، اسف بار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ناشنیده، غیر قابل شنیدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
زنگ زدگی، یک صدای شنیدنی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
روانی، روانپزشکی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
به طور روان پزشکی، روانپزشکی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
روان پزشک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
به طور روحی، از نظر روانی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور روان پزشکی، روانپزشکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
روان پزشک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
روانی، روانپزشکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دوبارگی، دو
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
مخفی، راز، محرمانگی، مرموز بودن، مخفیانه، پنهانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی احساس، که احساس نمی کند
دیکشنری سواحیلی به فارسی