جدول جو
جدول جو

معنی sei - جستجوی لغت در جدول جو

sei
شش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فراوان بودن، به وفور حضور داشته باشد
دیکشنری آلمانی به فارسی
ابریشمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
سطحی، کم عمق
دیکشنری آلمانی به فارسی
فصلیت، فصلی بودن
دیکشنری هلندی به فارسی
به طور موسمی، فصلی، به طور فصلی
دیکشنری هلندی به فارسی
زلزله ای، لرزه ای، به طور لرزه ای
دیکشنری هلندی به فارسی
مفید بودن، مناسب باشد
دیکشنری آلمانی به فارسی
خوب بودن، خوب باش
دیکشنری آلمانی به فارسی
جانبی، به صورت جانبی
دیکشنری آلمانی به فارسی
رحمت کردن، مهربان باش
دیکشنری آلمانی به فارسی
فراشناسی، هوشیاری بیش از حد
دیکشنری آلمانی به فارسی
قانون گذاری کردن، قانونگذاری عمل کند
دیکشنری آلمانی به فارسی
عضویّت در شورا، عملکرد مشاور
دیکشنری فرانسوی به فارسی
دوباره آموزش دادن، آموزش مجدّد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
موفّقیّت آمیزی، موفّق بودن
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور لرزه ای، لرزه ای، زلزله ای
دیکشنری آلمانی به فارسی
منصفانه، متعادل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
هنرمندی، هنر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
او، باشد، بودن، مربوط به آن
دیکشنری آلمانی به فارسی
خشک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
تشنگی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
قانون
دیکشنری پرتغالی به فارسی
مربوط به آن، شما
دیکشنری پرتغالی به فارسی
مجموعه، سری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خوش توازن، خوب متعادل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
متروک، ساکت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دنباله دار، سرآشپز
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
بانوئی، ربوبیّت، ولایت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
مجلّل، اربابی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
زلزله ای، لرزه ای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
موفّق شدن، موفّق باشید
دیکشنری آلمانی به فارسی