معنی seis
seis
شش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با seis
seis
seis
شِش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sens
sens
حِسّ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sein
sein
او، باشَد، بودَن، مَربوط بِه آن
دیکشنری آلمانی به فارسی
sei
sei
شِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ses
ses
صِدا
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی