- salire
سوار شدن، برو بیرون، صعود کردن
معنی salire - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لحیم کردن، لحیم کاری
مزّه، طعم
دانستن
ذخیره کردن، ذخیره کنید، نجات دادن
سلامتی
آدم ربایی کردن، آدم ربایی
پرش کردن، پرش، پریدن، جست و خیز کردن، جهش کردن، رد کردن
پاک کردن، تمیز کردن
مقیاس کردن، صعود
ارزشمندی، ارزش، شجاعت
مشترک، یکدیگر
فهمیدن، درک کنند
گرمایی، گرما
دوشیزه، باکره
ارزشمندی، کیفیّت
از دست دادن، شکست بخورد، شکست خوردن، ورشکست کردن
حمله کردن، حمله کنند
ادای احترام کردن، سلام کردن، سلام دادن، سلام گوی
نمک پاشیدن، نمک
آلودگی کردن، کثیف، آلوده کردن
خارج شدن، برو بیرون، عمل کردن
تصحیح کردن، بازخوٰانی، دوباره خوٰاندن
محروم اخلاق، خوش اخلاق
خورشیدی
محکم، جامد
خورشیدی
بدخوٰاهی
محکم، جامد