معنی salir
salir
خارج شدن، برو بیرون، عمل کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با salir
salir
salir
آلودِگی کَردَن، کَثیف، آلودِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
saler
saler
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
salar
salar
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
falir
falir
وَرشِکَست کَردَن، وَرشِکَست شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
salire
salire
سَوار شُدَن، بِرو بیرون، صُعود کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
satir
satir
طَنزآمیز، طَنز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
salib
salib
عَرضی، مُتَقَاطِع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sair
sair
خارِج شُدَن، بیرون رَفتَن، عَمَل کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی