معنی salib - جستجوی لغت در جدول جو
salib
عرضی، متقاطع
ادامه...
عَرضی، مُتَقَاطِع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
salir
آلودگی کردن، کثیف، آلوده کردن
ادامه...
آلودِگی کَردَن، کَثیف، آلودِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
salir
خارج شدن، برو بیرون، عمل کردن
ادامه...
خارِج شُدَن، بِرو بیرون، عَمَل کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی