جدول جو
جدول جو

معنی rzucać - جستجوی لغت در جدول جو

rzucać
انداختن، اندازه، نیزه انداختن، به چوب بست، پرتاب کردن، تابش می کند، ریختن
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

انداختن، رها کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
رد کردن، جست و خیز کردن، کاهش دادن، کاهش دهد
دیکشنری لهستانی به فارسی
رها کردن، رها شدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
رها کردن، استعفا دهد، پراندن، تابش می کند، کنار گذاشتن، حذف کردن، اخراج کردن، درخوٰاست، دور انداختن، رد شد، دفع کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
ترک کردن، ترک
دیکشنری لهستانی به فارسی
جستجو کردن، به دنبال، جوینده
دیکشنری لهستانی به فارسی
حمله کردن، حمله کنند
دیکشنری لهستانی به فارسی
تاس انداختن، یک تاول تشکیل دهد
دیکشنری لهستانی به فارسی
سنگ پرتاب کردن، فسیل کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
سایه انداختن، سایه دار
دیکشنری لهستانی به فارسی
بمب انداختن، بمباران
دیکشنری لهستانی به فارسی
ناسزا گفتن، ناسازگار
دیکشنری لهستانی به فارسی