معنی rozbity - جستجوی لغت در جدول جو
rozbity
شکسته، شکست بخورد
ادامه...
شِکَستِه، شِکَست بُخُورَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
pobity
کتک خورده، کد، پریشان، گیج شده
ادامه...
کُتَک خُوردِه، کُد، پَریشان، گیج شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی