معنی ringan - جستجوی لغت در جدول جو
ringan
سبک مغزی، نور، سبک، جزئی
ادامه...
سَبُک مَغزی، نور، سَبُک، جُزئی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ingang
ورود، ورودی
ادامه...
وُرُود، وُرُودی
دیکشنری هلندی به فارسی
membangun jaringan
شبکه سازی کردن، یک شبکه بسازید
ادامه...
شَبَکِه سازی کَردَن، یِک شَبَکِه بِسازید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kemiringan
شیبداری، شیب
ادامه...
شیبداری، شیب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keringanan
سبکبالی، تسکین، سبکی
ادامه...
سَبُکبالی، تَسکِین، سَبُکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
hubungan ringan
رابطه سطحی، رابطه سبک
ادامه...
رابِطِه سَطحی، رابِطِه سَبُک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan suara deringan
با صدای برخورد، با صدای زنگ
ادامه...
با صِدایِ بَرخُورد، با صِدایِ زَنگ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan ringan
با سبک، به آرامی
ادامه...
با سَبُک، بِه آرامی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menepuk ringan
به آرامی ضربه زدن، به آرامی دست بزن
ادامه...
بِه آرامی ضَربِه زَدَن، بِه آرامی دَست بِزَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengetuk ringan
دست زدن، به آرامی در زدن
ادامه...
دَست زَدَن، بِه آرامی دَر زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kinga
ایمنی، مصونیّت، پیش دستانه، پیشگیرانه، به طور پیشگیرانه، محافظ، محافظتی
ادامه...
ایمِنی، مَصونیَّت، پیش دَستانِه، پیشگیرانِه، بِه طُورِ پیشگیرانِه، مُحافِظ، مُحافِظَتی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ranga
درجه بندی، در ابتدا
ادامه...
دَرَجِه بَندی، دَر اِبتِدا
دیکشنری لهستانی به فارسی
ingin
خواستن، می خوٰاهم، اراده داشتن
ادامه...
خواستَن، مِی خوٰاهَم، اِرادِه داشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rijgen
ریسمان کشیدن، رشته
ادامه...
ریسمان کِشیدَن، رِشتِه
دیکشنری هلندی به فارسی
singen
خوٰاندن، بخوٰان، سرود خوٰاندن
ادامه...
خوٰاندَن، بِخوٰان، سُرود خوٰاندَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
peringan
تعدیل، روشن شدن
ادامه...
تَعدِیل، رُوشَن شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rincian
جزئیات
ادامه...
جُزئیات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ringkas
مختصر
ادامه...
مُختَصَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
zingen
سرود خوٰاندن، بخوٰان، خوٰاندن
ادامه...
سُرود خوٰاندَن، بِخوٰان، خوٰاندَن
دیکشنری هلندی به فارسی
pingsan
بیهوش شدن، غش کردن
ادامه...
بیهوش شُدَن، غَش کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rentan
آسیب پذیر، مستعد به، مستعد
ادامه...
آسیب پَذیر، مُستَعِد بِه، مُستَعِد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
vingar
تلافی کردن، انتقام گرفتن
ادامه...
تَلافی کَردَن، اِنتِقام گِرِفتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pingar
چکیدن، چکّه کردن
ادامه...
چِکیدَن، چِکِّه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
bringen
آوردن
ادامه...
آوَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Eingang
ورود، ورودی
ادامه...
وُرُود، وُرُودی
دیکشنری آلمانی به فارسی
erangan
ناله کننده، ناله
ادامه...
نالِه کُنَندِه، نالِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dingin
سرما، سرد، دور از دیگران
ادامه...
سَرما، سَرد، دور اَز دیگَران
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ringen
کشتی گرفتن
ادامه...
کُشتی گِرِفتَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
meringankan
کاهش دادن، سبک کردن
ادامه...
کاهِش دادَن، سَبُک کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی