معنی rinci - جستجوی لغت در جدول جو
rinci
دقیق
ادامه...
دَقیق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Principal
اصلی
ادامه...
اَصلی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
principieel
با اصول، اصل
ادامه...
با اُصول، اَصل
دیکشنری هلندی به فارسی
dönem birincisi
دانش آموز ممتاز، اوّل ترم
ادامه...
دانِش آموز مُمتاز، اَوَّل تِرم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
birinci
اوّل
ادامه...
اَوَّل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
birincil
اصلی، اوّلیّه
ادامه...
اَصلی، اَوَّلیِّه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
terperinci
جزئی، دقیق
ادامه...
جُزئی، دَقیق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara rinci
به طور مفصّل، در جزئیات، به طور دقیق
ادامه...
بِه طُورِ مُفَصَّل، دَر جُزئیات، بِه طُورِ دَقیق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
principal
اصلی کردن، اصلی
ادامه...
اَصلی کَردَن، اَصلی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
principalmente
به طور عمده، عمدتاً، اصولاً، بیشتر اوقات
ادامه...
بِه طُورِ عُمده، عمدتاً، اُصولاً، بیشتَرِ اُوقات
دیکشنری پرتغالی به فارسی
principesco
شاهانه، شاهزاده
ادامه...
شَاهانِه، شاهزادِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
senza principi
بی اصول، بدون اصول
ادامه...
بی اُصول، بِدونِ اُصول
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
principale
اصلی
ادامه...
اَصلی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
principalmente
اصولاً، عمدتاً، به طور عمده، بیشتر اوقات
ادامه...
اُصولاً، عمدتاً، بِه طُورِ عُمده، بیشتَرِ اُوقات
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
principesco
شاهانه، شاهزاده
ادامه...
شَاهانِه، شاهزادِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
principiale
با اصول، اصل
ادامه...
با اُصول، اَصل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Principally
عمدتاً، اصولاً
ادامه...
عمدتاً، اُصولاً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
kinci
بدبین، انتقام جو، کینه توز
ادامه...
بَدبین، اِنتِقام جو، کینِه توز
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
principal
رهبر، اصلی
ادامه...
رَهبَر، اَصلی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rincian
جزئیات
ادامه...
جُزئیات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Unprincipled
بی اصول، غیر اصولی
ادامه...
بی اُصول، غِیرِ اُصولی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
de principes
با اصول، از اصول
ادامه...
با اُصول، اَز اُصول
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sans principes
بی اصول، بدون اصول
ادامه...
بی اُصول، بِدونِ اُصول
دیکشنری فرانسوی به فارسی
principesco
شاهانه، شاهزاده
ادامه...
شَاهانِه، شاهزادِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
principalmente
اصولاً، بیشتر، به طور عمده، عمدتاً
ادامه...
اُصولاً، بیشتَرِ، بِه طُورِ عُمده، عمدتاً
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sin principios
بی اصول، بدون اصول
ادامه...
بی اُصول، بِدونِ اُصول
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Principled
با اصول، اصولی
ادامه...
با اُصول، اُصولی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
con principios
با اصول
ادامه...
با اُصول
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
menjelaskan dengan rinci
توضیح دادن، به تفصیل توضیح دهید
ادامه...
توضیح دادَن، بِه تَفصِیل تُوضِیح دَهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merinci
جزئیات دادن، جزئیات
ادامه...
جُزئیات دادَن، جُزئیات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
principalement
اصولاً، بیشتر، به طور عمده، به طور غالب، بیشتر اوقات، عمدتاً
ادامه...
اُصولاً، بیشتَرِ، بِه طُورِ عُمده، بِه طُورِ غالِب، بیشتَرِ اُوقات، عمدتاً
دیکشنری فرانسوی به فارسی
principal
رهبر، اصلی
ادامه...
رَهبَر، اَصلی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
princier
شاهانه، شاهزاده
ادامه...
شَاهانِه، شاهزادِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
principeel loos
بی اصول، اساساً خالی
ادامه...
بی اُصول، اَساساً خالی
دیکشنری هلندی به فارسی