معنی princier
princier
شاهانه، شاهزاده
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با princier
grincer
grincer
خَش خَش کَردَن، جیر جیر، کُریچ کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
printer
printer
چاپگَر
دیکشنری هلندی به فارسی
rincer
rincer
آبکَشی کَردَن، آبکَشی کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pincer
pincer
گاز گِرِفتَن، خَرج کَردَن، نِیش زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی