معنی relawan - جستجوی لغت در جدول جو
relawan
داوطلب، حسگرها
ادامه...
داوُطَلَب، حِسگَرها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
relaxar
آرام کردن، برای استراحت
ادامه...
آرام کَردَن، بَرایِ اِستِراحَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
menjadi relawan
داوطلب شدن
ادامه...
داوُطَلَب شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lawan
حریف، علیه
ادامه...
حَریف، عَلَیه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
teladan
نمونه ای، مثال
ادامه...
نِمونِه ای، مِثال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
selatan
جنوبی، جنوب
ادامه...
جُنوبی، جُنوب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relevan
مربوط، مربوطه، مرتبط
ادامه...
مَربوط، مَربوطِه، مُرتَبِط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relatar
گزارش دادن، گزارش دهید
ادامه...
گُزارِش دادَن، گُزارِش دَهید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pelawak
طنزپرداز، کمدین، مسخره باز، لطیفه گو
ادامه...
طَنزپَرداز، کُمِدین، مَسخَرِه باز، لَطیفِه گُو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melawan
مقابله کردن، مخالفت کنند
ادامه...
مُقابَلِه کَردَن، مُخالِفَت کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelayan
خدمتکار، پشیمانم
ادامه...
خِدمَتکار، پَشیمانَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berawan
ابری بودن، ابری
ادامه...
اَبری بودَن، اَبری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relatar
تعریف کردن، مربوط می شود
ادامه...
تَعرِیف کَردَن، مَربوط می شَوَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
relaxant
آرامش بخش
ادامه...
آرامِش بَخش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
menawan
جذّاب، فریبنده، دلنشین
ادامه...
جَذّاب، فَریبَندِه، دِلنِشین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
delapan
هشت
ادامه...
هَشت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kesukarelawanan
داوطلبی
ادامه...
داوُطَلَبی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی