menahan menahan تَحَمُّل کَردَن، خُودداری کُنید، بازداشت کَردَن، مُقاوِمَت کَردَن، مَحدود کَردَن، نِگَه داشتَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melarang melarang مَمنوع کَردَن، مَنع، مُمانِعَت کَردَن، مَمنوع، تَحرِیم کَردَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی