معنی relasi - جستجوی لغت در جدول جو
relasi
رابطه
ادامه...
رابِطِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
serasi
سازگار، هماهنگ
ادامه...
سازِگار، هَماهَنگ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
elfsi
جادوئی، الف
ادامه...
جادوئی، اَلِف
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
jelas
آشکار، روشن، شفّاف، واضح، صریح
ادامه...
آشِکار، رُوشَن، شَفّاف، واضِح، صَریح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relatie
رابطه
ادامه...
رابِطِه
دیکشنری هلندی به فارسی
relativ
نسبتاً، نسبی
ادامه...
نِسبَتاً، نِسبی
دیکشنری آلمانی به فارسی
relatif
نسبی
ادامه...
نِسبی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
rotasi
چرخش
ادامه...
چَرخِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sedasi
بی هوشی، آرام بخش
ادامه...
بی هوشی، آرام بَخش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
korelasi
همبستگی
ادامه...
هَمبَستِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
reaksi
واکنش
ادامه...
وَاکُنِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relatif
نسبی، نسبتاً
ادامه...
نِسبی، نِسبَتاً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relokasi
انتقال، جابجایی
ادامه...
اِنتِقال، جابِجایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelari
دونده
ادامه...
دَوَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relatif
نسبی
ادامه...
نِسبی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
deflasi
انفجار، کاهش تورّم
ادامه...
اِنفِجار، کاهِش تَوَرُّم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rela
مشتاق، مایل
ادامه...
مُشتاق، مایِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی