معنی rela
rela
مشتاق، مایل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با rela
real
real
شَاهانِه، واقِعی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cela
cela
آنِ، کِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
regla
regla
قانون، حاکِم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dela
dela
او
دیکشنری پرتغالی به فارسی
real
real
شَاهانِه، واقِعی، سَلطَنَتی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
resa
resa
تَسلِیم، تَسلِیم شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
real
real
واقِعی
دیکشنری آلمانی به فارسی