جدول جو
جدول جو

معنی rasial - جستجوی لغت در جدول جو

rasial
نژادی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اجتماعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خراشیدن، تراشیدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
بریدن، پاره کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
اساسی، رادیکال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
اساسی، رادیکال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
منطقی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فضایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
وصیّت نامه، خوٰاهد شد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غیررسمی، گاه به گاه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
غیررسمی، گاه به گاه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
اساسی، رادیکال
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
اجرای برنامه، رسیتال
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
صورتکی، صورت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور اساسی، اساسی
دیکشنری هلندی به فارسی
اساسی، رادیکال، به طور اساسی
دیکشنری آلمانی به فارسی
صورتکی، صورت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
صورتکی، صورت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
نژادی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
صورتکی، صورت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
نژادی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
نژادی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
اساسی، رادیکال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
نژادی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صورتکی، صورت
دیکشنری آلمانی به فارسی
غیررسمی، گاه به گاه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خراشیدن، خراش دادن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
غیررسمی، گاه به گاه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
بریدن، پاره کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
خراشیدن، خراش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
اساسی، رادیکال
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
غیررسمی، گاه به گاه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور جمجمه ای، جمجمه
دیکشنری آلمانی به فارسی
حیاتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
غیررسمی، گاه به گاه
دیکشنری هلندی به فارسی